زمستان
1389/3/13 16:22
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی  به اکراه آورد دست از بغل بیرون  که سرما سخت سوزان است نفس ، کز
برچسب ها :
يار دبستاني
1389/3/13 16:19
یار دبستانی من با من و هم راه منی چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو بر تن این تخت سیاه ترکه بیداد و ستم مونده هنوز روی تن ما دشت بیفرهنگی ما هر ز تمومه الفهاش خوب اگه خوب بد اگه بد مرده دلهای آدمهاش دست من و تو باید این پرده ها را پ
برچسب ها :
شعر بهار
1389/3/13 16:16
بهار را باور کن باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد و بهار،روی هر شاخه ،کنار هر برگ ،شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند کوچه یکباره آواز شده است و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده است ح
برچسب ها :
  در این زمانه   در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست کسی برای یک نفس خودش نیست همین دمی که رفت و بازدم شد نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست همین هوا که عین عشق پاک است گره که خود با هوس خودش نیست خ
برچسب ها :
حسرت همیشگی حرفهای ما هنوز ناتمام... تا نگاه می کنی: وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود آی... ناگهان چقدر زود دیر می شود! دستور زبان عشق     دست عشق ا
برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 62818
تعداد نوشته ها : 37
تعداد نظرات : 41

Rss
X